
مستـ از تو
مــے رقصمـ تا سرگیـــجــہ
تا تار شدטּ اتاقـ
تا سیاهـ تر شدטּ چشممـ
تا نبینمـ
نبودنـ بــے دلیلتـ را

عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا
شوخی بود !
حالا .... . . تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است .....

دست هایت که مال من باشد ...!
هیچکس..!!
مرا..!! دست کم نخواهد گرفت ..!!!

رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت … نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه !!

نظرات شما عزیزان: