قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قرار نبود اينجوری شه
يهو بشی همه کسم
راستی چی شد،چه جوری شد
اينجوری عاشقت شدم؟
شايد ميگم تقصير توست
تا کم شه از جرم خودم
به ملاقات آمدم ببين که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هديه کردم
تو دريا باش و من جويبار عشقو در تو جاری
من از پروانه بودن ها
من از ديوانه بودن ها
من از بازی يک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم
من از هيچ بودن ها
از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم
عشق من بمون،دلواپسم نذار
می گذره این روز و روزگار
من با تو دلخوشم
وقتی کنارمی
وقتی تو بامنی
می دونم نیستی سر پیمونت
می دونم عشقم شده زندونت
عشق من بمون
دلواپسم نذار
میگذره این روز و روزگار.
نظرات شما عزیزان: