Romans |
|||
پنج شنبه 9 مرداد 1393برچسب:, :: 20:32 :: نويسنده : فریبا
++ راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود! تو هیچ کجا نیستی... ++ ای کاش، نبودنت را هم با خودت برده بودی! ++ مرد میـــخواهد ... خـــــاطره ها را بــــدون اشــــک مــــرور کـــردن!
++ حسش نیست...میدونی؟؟؟
++ ا
++ من،عاشقانه هایم را در گوشِ نسیمی زمزمه کردم که از حوالی چشـــــــــمانِ تو عبور می کرد... ++ با مرورِ تو هیچ چیز عوض نمی شود تنها تو را از بَر می شوم! ++ نمی دانستم دست مرا از پشت بسته ای؛حتی در فراموشی! ++ تو مردانه ، نیاز که میشوی...چه زنانه لذتی ست ناز کردن !
++ اشک هایم را می بوسم وقتی در نبودنت برایم خودکشی می کنند!
++ دستم را بگیر و ببین تنهایی چه کاری با آدم مـی کـنـد!
++ بــه مــن قـول بـده تـا ابـد مـواظـب خـودت میــمــونـی چـون دیـگـه نـیـسـتـم کــه یـــآدآوری کـنـم...
++ خوشبین نیستم! ولی این بغض خوش خیم است وقتی خفهام نمیکند!
++ ما چه زود تمام شدیم یک دل سیر نگفته بودم قدِّ هوا می خواهمَ ت!
++ من سرم را بالا گرفتم چون بازی را به کسی باختم که با خیانت برده بود...
++ ++دروازه ي بهشت چشمهاي تو بود بستي تا در اين جهنم يخ بزنم ! .. نمی خوردم !ولی به درد تو من ! نمی مردم ؟ ++ راست می گفتی !من به درد تو .
++ همین که تو میدانی دوستت دارم کافیست بگذار خفه کند خودش را دنیا...
نظرات شما عزیزان:
پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|