Romans |
|||
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : فریبا
همیشه مهم تو بودی
اگه غروری بود برای تو بود
اگه احساسی بود بازم برای تو بود
ومن قانع به یه نگاهت بودم
نگاهی که همیشه منو تو خودش میکشت
یه حسی بهم می گفت باهات نمی مونه
واقعا راست گفت
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...! گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...! نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...! ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 21:30 :: نويسنده : فریبا
از من نرنــــــــــج
نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس
فقط خســــته ام
خسته از اعتــــــمادی بیــــجا
![]() پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 21:26 :: نويسنده : فریبا
چه رسم جالبی ست محبتت را می گذارند پای احتیاجت صداقتت را می گذارند پای سادگیت
سکوتت را می گذارند پای نفهمیت
نگرانی ات را می گذارند پای تنهاییت
و وفاداریت را پای بی کسیت..!
و آنقدر تکرار می کنند که خودت باورت می شود
اما باور نکن
نه تنهایی، نه بی کس و نه محتاج
![]() پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 21:23 :: نويسنده : فریبا
خنده ام می گیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 21:6 :: نويسنده : فریبا
تا همیشه خداحافظ نه بخاطر اینکه خسته شده باشم از چشم به جاده دوختن بخاطر اینکه تو دیگر هیچوقت بر نخواهی گشت باور کن هرچه نوشتم هرچه گفتم و هر چه سرودم برای این بود که بخوانی و شاید روزی بیایی اما نخواندی و اگر هم خواندی فقط خندیدی به دلتنگی هایی که همیشه طعم روزهای رویایی من و تو را میداد
خداحافظ .... خداحافظ روزهای بارانیه پر از ابر و چتر و دلتنگی خداحافظ ... برای همیشه پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 21:6 :: نويسنده : فریبا
בنبالــ کسے نیستمـ کہ وقتے میگمـ میرمـــ میگہ : کسے رو میـخوامــ کہ وقتے میگمـ میرمـــ میگہ:صبــــــر کـטּ.منمـ باهات میامــ
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |