Romans |
|||
وقتیکهـ بارونـ می زنه خاطره یـ عشق منهـ تنگه غروبـــــــــــــــــ آسمونـ لحظه ی تلخ رفتنهـ چشمای تو بارونیهــــــ اشکایـــــــــــــ من پنهونیه دستای ما از هم جدا غم تو دلمــــــــــــــ مهمونیهـــــــ شبای عشق و عاشقی شبــــــــــ بخاطر موندنی حرف قشنگ اون شبا تو عشق اول منیــــــــ گذشته های عشقـــــــــ ما هر روز و شب بیادمه تو خلوت فاصله ها سکوت تو فریادمهـــــــ بیادته اون شب دلت شکسته بود و بی پناهــــــــــ نشسته بودیمــــ من وتو به زیر چتر نور ماه بیادمه اون شب چشاتـــــــــــ مثل گل بارون زده به چشم من زل زدو گفت تو قلبتو به من بدهــــــ تو قصه هات پر از غمه روز خوشت خیلیــــــــــــــ کمه حتی نباشی نازنین دوست دارم یه عالمهـــــــــ
دوستتــــــــــــ دارمـــــــــــ
قبل رفتن مثل اشکات از چشات افتادمــــــــــــ انگار اما طاقت نیاوردی واسه یــــــــــــــــــــ خدانگهدار ناچارم منم مثه تو انگار این قسمت نمیـــــــــــــ خواد
اینو قول بده عزیزمـــــــــــــــــــ منو هرگز نبر از یاد
دستتو از دستم آروم قبلــــــــــ رفتن جدا کردیــــــــــــ
اینو باورم نمیشه که قراره برنگردیــــــــــــــــــ
دور شدی ازمــــــــ گذشتی بی خداحافظو سادهـــــــــــ
اشکای من رویــــــــــــ گونه ام می باریدن بی ارادهــــــــــــــ
پ .ن: برا کی میـ نویسمـ برا کسی که باید باشد و نیستـ اینم جواب خیلیا که ازم سوالشو پرسیدن آرزو میکنم که هیچکس درد منو نکشه ..........با اینکه از خداحافظی میترسم ولی باید اقرار کرد که هیچ چیزی ماندنی نیست خداحافظ جمعه 28 مهر 1391برچسب:, :: 11:1 :: نويسنده : فریبا
زدیـ زیر همه حرفاتـ به اینـ ویرونیـ افتادمـ دلمـ رو دستـ منـ مونده مگه میریـ تو از یادمـ ...
خواسته هاتـ نخواسته هامـ بودیـ و نخواستیـ یه روز خوشـ ببینمـ.... جمعه 28 مهر 1391برچسب:, :: 10:59 :: نويسنده : فریبا
دلمان که میگیرد تاوان لحظه هایست که دل میبندیم
خدایا هرگز کسی را به انچه قسمتش نیست عادت نده...
هوای چشام بدجوری ابریه دلم تنگه و غرق بی صبریه. چه حس غریبی چه بدحالیه که هستی ولی جای تو خالیه. خودش رو یکی جای تو جا زده . یکی که نمیفهمه حالم بده . یکی که فکرش اینه بره . نه دل داره نه غصه نه خاطره. می خواد که نبودش رو حاشا کنم. بره من بشینم تماشا کنم.
نمیفهمه که خیلی زود میشه دیر. همش میگه دنیارو جدی نگیر. یکی جای تو این روزا با منه
که سرده نگاش . جنسش از آهنه . که نسبت به اسمم لباش بی حسه. دلم کی دوباره به تو میرسه... جمعه 28 مهر 1391برچسب:, :: 10:52 :: نويسنده : فریبا
پا گذاشتم تو اتاقت بگیرم دست تورو پیدا کردم پیرهن خیس شده از اشک تو رو
وقتی اشکاتو رو عکسای خودم میدیدم دونه دونه اشکاتو با گریه میبوسیدم
بی خداحافظی رفتی و بریدی این دلم رو تو به ویرونی کشوندی
بی خداحافظی رفتی و گذاشتی این خیالو که یه روزی بر میگردی
وقتی با چشمای گریون تو از اینجا رفتی تازه فهمیدم عزیزم که تو عاشق هستی
دل بریدن از دلت از همیشه سخت تر بود اخه جنس عشق تو از عشق من بهتر بود
شما یادتونـ نمیاد
اما یهـ زمانیـ منمـ میـ خندیدمـ ...
جمعه 28 مهر 1391برچسب:, :: 10:46 :: نويسنده : فریبا
چـه قــَدر دوستتــــ دارد!
خدایا
جمعه 28 مهر 1391برچسب:, :: 10:44 :: نويسنده : فریبا
گـــــــــاهــــــــی بایــــــد مانـــــــــد و تـــحـــــــــمــل کـــــرد . . .
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |